تربیت دینی کودکان امری ضروری و لازم است و این ضرورت حداقل از دو دید فردی و اجتماعی قابل رسیدگی است. از لحاظ فردی باید بگوییم که مذهب پایه و مایه همه جوانب و ابعاد زندگی فرد و سبب بسیاری از رشدها و پستی هاست. چه بسیارند امانت های الهی که در سایه بی توجهی اولیای کودک به جنبه های عقیدتی و مذهبی او، لکه دار می شوند و یا کودکانی را می شناسیم که می توانند در آینده ای نزدیک اعضایی مفید به حال خود و اجتماع تربیت شوند.
 
تربیت مذهبی، کنترلی برای اخلاق، ضابطه ای برای حیات فردی و اجتماعی برای رشد معنویت و آرمانگرایی است. مذهب می تواند تقویت کننده جنبه فراخود یا وجدان اخلاقی طفل باشد و زمینه را برای وسعت بخشیدن به اطلاعات او فراهم آورد. حجاب های شک و تردید در سایه آن پاره می شود و انسان به مراحلی از لحاظ رشد می رسد که در سایه استدلال عقلی میسر نیست. اگر تربیت مذهبی بر اساس اندیشه درست، استوار باشد موجب رشد و پیشرفت می شود و فرد را از سقوط می رهاند و برای زحمات کودک پاداشی از درون تهیه می شود و کسی که از طریق نیروها و انگیزه های درونی برای انجام تکالیف و وظایف هدایت شود از آسیب پذیری کمتری برخوردار است. آلودگی ها در او رو به کاهش می گذارد، اضطراب و وسوسه ها که بخصوص در سنین نوجوانی عارض فرد می شود از میان می رود و آرامش نسبی برایش حاصل می آید.اهمیت شیوه نیکو از آن رو که نوع روش ها می تواند میزان نفوذ را کاهش یا افزایش دهد، او را مشتاق و یا منزجر سازد. تعلیمی که افراد از مربیان دریافت می دارند خود ممکن است سبب و موجبی برای پذیرش بهتر و بیشتر مذهب و یا ترک و فرار او از مذهب شود.در جنبه اجتماعی، مذهبی عامل انس و الفت است، زمینه را برای انسان دوستی، همدردی و استحکام بخشیدن به روابط فراهم می آورد. کودکان را از همان آغاز تحت ضابطه ای قرار میدهد که در آن نسبت به دیگران با دید عواطف انسانی نگاه کنند. مذهب عامل کنترلی برای فرد است که در اجتماع خود را از ایذاء و شرارتها دور نگهدارد، اذیت و آزارش به دیگران نرسد، مردم از دست و زبان و شرش در امان باشند و در حب و بغض های اجتماعی، خدا را فراموش نکند.
 
اگر باور داریم که دین برای خانواده، اقتصاد، سیاست، آموزش و پرورش، آداب حیات، تعیین برنامه حیات اجتماعی در عرصه ملی و بین المللی، دستورات و تعالیمی دارد، باید قبول کنیم که تربیت دینی کودکان امری فوق العاده ضروری است و اگر برخی والدین بدانند که فرزندانشان مسوول چه شکست ها، صدمهها و عقوبتها برای افراد جامعه می شوند در نزد خود و اجتماع از این همه بی تفاوتی و بی توجهی نسبت به سرنوشت نسل شرمنده خواهند شد و کوشش خواهند کرد که رنگ و روح مذهب را به فرزندان القاء کنند. خوشبختانه در کودکان برای پذیرش تربیت و تعلیم مذهبی آمادگی وجود دارد.
 
ما معتقد هستیم که در رابطه با دیگر دوره های سنی قبول مذهب در کودکی، فراهمتر است از آن بابت که فطرت او سالمتر و دست نخورده تر است و مطالب دینی و تربیت و آداب آن را بهتر می تواند به ذهن بسپارد. از نظر ما مذهب برای افراد رنگ خدایی دارد و ریشه آن در اعماق وجود و روان و فطرت همه انسان هاست. جستجوها و کنکاش‌های کودک درباره علل و مبادی جریانات و پدیده ها وسیله ای موثر برای طفل است که ذهن او را به کار اندازد و نشانه ای است از آمادگی او برای پذیرش خدا؛ و مربی می تواند با استفاده از این زمینه قلب کودک را با فروغ ایمان روشنی بخشد. از حدود هفت سال دوم و به ویژه از حدود سنین ۱۰ کودک احساس می کند که خواستار سعادتی بی نهایت است که نمی داند چیست و سعی دارد که با تردید و کنجکاوی آن را به دست آورد. او همچنین جهت اخذ و کسب معنویت و حمایت مذهب بیشتر به خدا روی می آورد و این خواستاری و ارضاء آن در تأمین آرامش روانی که ضرورت حیات اوست نقش فوق العاده ای دارد.

اهمیت شیوه نیکو از آن رو که نوع روش ها می تواند میزان نفوذ را کاهش یا افزایش دهد، او را مشتاق و یا منزجر سازد. تعلیمی که افراد از مربیان دریافت می دارند خود ممکن است سبب و موجبی برای پذیرش بهتر و بیشتر مذهب و یا ترک و فرار او از مذهب شود.
 

عوامل موثر در پرورش کودک برای صالح شدن

در پرورش مذهبی کودکان عوامل متعددی دخالت دارند که مهمترین آنها خانواده و مدرسه و اجتماع است و درباره هر کدام مباحثی قابل ذکر است. آنچه در هر یک از موارد فوق مطرح است، جنبه های مربوط به صحت انتقال در تعالیم، استواری و محکمی یک فکر و عرضه آن به شیوه ای نیکو است. اهمیت صحت مطالب از آن روست که باید اصل صداقت را به نوع غیر مستقیم آموزش دهیم. اهمیت استواری از آن رو که آموزش ها باید با دلیل و برهان باشد تا راحتتر برای کودک نفوذ داشته باشد و اهمیت شیوه نیکو از آن رو که نوع روشها می تواند میزان نفوذ را کاهش یا افزایش دهد، او را مشتاق و یا منزجر سازد. تعلیمی که افراد از مربیان دریافت می دارند خود ممکن است سبب و موجبی برای پذیرش بهتر و بیشتر مذهب و یا ترک و فرار او از مذهب شود. انسانها در سنین رشد و بزرگسالی در وضع و موقعیتی هستند که سوابق زندگی، خوی و رفتار، احساس تعلق و هم نیاز مربیان به مذهب و تعالیم آن در رشد و رفتار آنها تاثیر می گذارد. تمرین های مذهبی امروز در سرنوشت حیات بعدی آنها موثر است. نوع برخورد امروز والدین و مربیان برای پایه ریزی حیات بعدی آنها موثر است و به همین جهت در پرورش مذهبی اینان هوشیاری هایی لازم و ضروری است.
 
کودک براساس آنچه که دیده و شنیده، چه درست و چه غلط می آموزد و عمل می کند و از این دید نقش خانواده در کودک فوق العاده است. از نظر علمی آمادگی خانواده برای پذیرش مذهب و عمل به آن ممکن است سبب پیدایش آمادگی بیشتر در کودک شود. با همه آمادگی های فطری که در کودک سراغ داریم فراموش نخواهیم کرد که اگر خانواده ای نامسلمان و غیر مذهبی باشند، والدین همچون باغبانی دلسوزند که نسل را نیکو پرورش می دهند و از ابتلای به آفات او را مصون میدارند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از والدین گله دارد که به فرزندان خود نمی رسند و به آنها دین نمی آموزند و یا محیطی برای او پدید نمی آورند که در آن مذهب حاکم باشد. ما معتقد هستیم که اگر والدین و مربیان به صورت صحیحی جنبه مذهبی کودک را رهبری کنند و بکوشند که بذر محبت آفریدگار را در روان کودک نافذ سازند شوق و اشتیاق فوق العاده ای در طفل راجع به مذهب پدید خواهد آمد.
 
منبع: روانشناسی کودک، بتول جعفری گلستان، چاپ دوم، نوید حکمت، قم 1396